کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

برای محمد

 

 خوب نمیدونستم کجا باید براتون جواب بنویسم

برای همین ،همین جا می نویسم ....

سلام جناب محمد خان ...

شکر زندگی میگذره و چون میگذره غمی نیست.

امیدوارم شما هم خوب باشید ...

اینکه بعد این همه مدت و امروز تشریف اوردید,؛

ذهنمو مشغول کرده ...

نمیدونم باید به فال نیک بگیرم یا ...

میدونید گاهی خاطرات مثل پت مغزتو متلاشی می کنند و 

خواب رو حروم چشمات ...

اگر بازم اومد و دوست داشتید بنویسید برام 

اگرم دوست ندارید ‌که .....

امیدوارم هرجا هستید  بهترینا براتون رقم بخوره.

ایکون برداشتن کلاه 

 حیف خیلی چیزا یادم رفته ...

امروز ..

فقط کمی قلبم درد میکنه.

نظرات 3 + ارسال نظر
خسرو . و . مهسا جمعه 31 فروردین 1397 ساعت 13:28

. با بهترین درودهایم .
. زمان سیلی مخوف و سخت می کوبد
. سرش را بر در و دیوار
. و تو . .
. چون صخره ها فرسوده یی از باد
. از باران
. پدر . . ای مظهر قدرت
. نمی خواهم بفرساید تو را طوفان
. مرا در کودکی غم بود
. مبادا چون جوان گردم
. جوانی از تو بگریزد
. چنین شد !!! حال ، غمگینم
. پس از باران . . پس از طوفان . .
........................................................................... حب برای من هم بنویس !! اونم عااااشقانه
. از کی تا بحال ما نباید رمزو بدونیم ؟؟
. به به . . فک کرده بودم بهترین دوستم هستی .
. ثابت کن که بهترینی

متنای رمزی خوب نیستن
می خوام مثل قبل عمگینا رو رمزی کنم .
اینجوری بهتره

خسرو . و . مهسا دوشنبه 27 فروردین 1397 ساعت 11:48

. با بهترین درودهایم .
ای مهربان ترین ! بگذار از مهربانی نگاهت بگویم . از چشم هایت که
. چه شب ها تا صبح پای گهواره من بی خوابی کشیده است !
. از بزرگواری دست هایت سخن بگویم که از جور
. زمانه پینه بسته است . مادر مهربان من اجازه بده شانه هایت
. را نوازش کنم ! شانه هایی را که روزی مرا بدوش می گرفت
. و اینک از نا مهربانی ایام خمیده است ! مادرم . . مهربان ترین
. ای مینای محبت . دوست دارم زیباترین واژه ها را در کنار
. هم بنشانم و با زنجیر مهر و عاطفه آن ها را پیوند دهم .
. تا رساترین جملات بشود و آنگاه آن را به تو هدیه کنم .
. مادرم . ای سپیدترین شکوفه بر تن درخت گیلاس !
. ای بهترین ترانه بر لب رودها ! تو وسیع ترین اقیانوسی
. هستی که روزگار تا بحال به خود دیده است . چون
. سینه ات آنقدر پهناور است که هفت آسمان درد در آن
. می گنجد . پس ای محکم ترین تکیه گاهم با من همیشه
. بمان . .. که من با تو زندگی می کنم .
. . . .

خسرو . و . مهسا جمعه 24 فروردین 1397 ساعت 20:41

. با بهترین درودهایم .
. منتظر بودم بیایی دیر شد
. آسمان سینه ام دلگیر شد
. گنبد چشمان خیسم ناگهان
. با هلال ابرویم درگیر شد
. منتظر بودم بیایی دیر شد
. آه هایم ناله دلگیر شد
. لحظه هایم در غم بد قولیت
. با تمام غصه ها زنجیر شد
. منتظر بودم بیایی دیر شد
. زیر پاهایم زمین تبخیر شد
. در تمام کوچه های بی قرار
. قصه بی میلیت تفسیر شد
. منتظر بودم بیایی دیر شد
. خواب های کهنه ام تعبیر شد
. دسته گل های غرورم بی سبب
. زیر پای خشم تو تحقیر شد
. منتظر بودم بیایی دیر شد
. تا قلبم از عبورت سیر شد
. عاقبت این بی وفایی های تو
. باز هم جرم من و تقدیر شد
..........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد