کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

سکوت شبانگاهی

تو خواب بیداری بودم 

چشمامو که باز می کردم 

همه جا سفید می شد 

می بستم و کمی سکوت می کردم 

دوباره که باز می کردم 

همه جا تاریک بود ...

صدای رعد و برق طوفان به پا کرده بود 

سگی از درد ،وحشتناک زوره می کشید 

صدای نم نم بارون به گوش می رسید 

درمیان سفیدی و سیاهی نیمه شب

سکوت ابدی قلبم را فرا گرفت.


نظرات 1 + ارسال نظر
Baran پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1398 ساعت 22:29 http://haftaflakblue.blogsky.com/

عنوان تون منو یاد جناب مختابادو
شبانگاهان

:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد