کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

از بی خوابی های من !!!



یه شبی مثل امشب

ساعت حدود 1 بود رفتم که بخوابم ،

سرم بدجور درد میکرد

همه خواب بودن.....خونه تاریک تاریک ....

هیچ جا نوری نبود ..حتی یه ذره.....

فقط ماه بودکه ازبیرون پنجره خودنمایی میکرد

منم که دیونه به ماهم نگاه میکردم

و حتما همه شنیدید:

دیوانه چو در ماه بنگرد دیوانه تر شود

خوابم نمی برد دلم آهنگ با صدای بلند می خواست

بازم آهنگای قدیمی شادمهر

همراه دیونگی شبونه ی من شدن


 

 


امشب انگار خون تازه ای تو رگهای منه
یکی از عمق سکوتم داره فریاد میزنه
منو از جاده نترسون نگو که فاصلمون
صد تا کفش سربیو صد تا عصای آهنه
تو سرم افتاده امشب هوس قدم زدن
رد شدن از دل آتیش تو یه چشم به هم زدن
پا به پای سیم گیتار خوندن از گذشته ها
تو هوای روشن و پاک ترانه دم زدن
نازنین فقط توی همین نفس با من باش
بگو هستی که برم به این قفس با من باش
گوش بده نبض ترانه تنها با تو میزنه
بی بی ترانه ها تویی و بس با من باش
بیا امشب از حصار هر بهانه رد بشیم
لهجه ناب و زلال این شبو بلد بشیم
ما دوتا رودخونه ایم تو دریا میرسیم به هم
نکنه طعمه دیواریا سرده سد بشیم
ولی انگار که دارم با خودم حرف میزنم
نازنینم تو کجایی صداتو نمیشنوم
نگا کن فقط یه سایه پابه پای من میاد
سایه طعنه میزنه تنها رفیق تو منم

و اینو دیگه همه بلدید

تومعبود منی بگذار داد ازدل بگیرم
پناهم ده که برسقف حرم منزل بگیرم


تومی
گفتی صدایم کن ز سوزسینه هرشب
صدایت می زنم اما رسی آیا به دادم؟

و

 

تو بی نهایت شب وقتی نگاهت می خندید
چشمهای خیره من اندوهتو نمی دید
آینه گریه می کرد وقتی تورو شکستم
ستاره پشت در بود وقتی درارو بستم
تو بودی و سکوت و غروب سرد پاییز
باغچه رو زیر و رو کرد برگای زرد پاییز
حالا من غریبه دنبال تو می گردم
با قلب آسمونی کمک کن تا برگردم

و اینو با صدای عصار بخونید

نگاه کن رو تن ساقه تاول یه زخم کاری
چه کسی با نوک خنجر خط نوشته یادگاری

واینو خیلی دوست دارم

قسمت نشد تا در کنار هم بمانیم
قسمت نشد تا در هوای هم بمیریم
تا سرنوشت ما جدایی رو رقم زد
ای یار عاشق از جدایی ناگزیریم
فرصت نشد غمگین ترین آواز خود را
در خلوت معصوم چشمانت بخوانم
صد سوز پنهان مانده در سازم که یک شب
با گریه در چشمان گریانت بخوانم
آیینه ام چین خرده از رنج جدایی
از تو سرودن یعنی فصل آشنایی

و این یکی خیلی معرکست  

امشبم میون این خاطره های سردم

می رم و دنبال اون حادثه ای می گردم

که نفهمیدم کی و کجا تو رو ازم گرفت

دست تو جدا شد و نگاهتو گم کردم

وآخر یه شب

باید تو رو پیدا کنم شاید هنوز هم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست

آخر یه شب این گریه ها ، سوی چشامو می بره
عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی می پره

و

این اهنگ زندگی که ادمو دیونه میکنه

جوونیمو آسون گرفتی زندگی زندگی
تو با قیمت جون گرفتی زندگی زندگی
شدم چون غباری به راهی نشسته
تویی خوب و محکم منم پیر و خسته
به جای هر خنده سیل اشکم روونه کردی
منو کشتی و استقامتم رو بهونه کردی
ای کاش از اول جدا از تو بودم
هنگام زادم سوا از تو بودم
ناخونده دنیا چرا نصیب من شد
هم مونس روز بی شکیب من شد
کسی کو نیاسوده منم
شادی نیالوده منم
همه بود و نابوده منم
همین ذات بیهوده منم

 

و اینم که هیچی نگم بهتره ...همه با هم

دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه
دوباره این دل دیوونه واست دلتنگه
وقت از نو خوندن ستاره ی ترانه هام
اسم تو برای من قشنگ ترین آهنگه
بی تو یک پرنده ی اسیر بی پروازم
با تو اما می رسم به قله آوازم
اگه تا آخر این ترانه با من باشی
واسه تو سقفی از آهنگ با صدام می سازم
با یک چشمک دوباره منو زنده کن ستاره
نزار از نفس بیفتم تویی تنها راه چاره
آی ستاره آی ستاره بی تو شب نوری نداره
این ترانه تا همیشه تو رو یاد من میاره

وسوال نپرس که نمیدونم !!!

یه کاری کن که می تونی
یه خونه شو تو ویرونی
از این بیشتر نپرس از عشق
نمی دونم ، نمی دونی

تو این تقویم دلمرده
کسی اشکاشو نشمرده
کجا دیدی که تنهایی
غماشو با خودش برده
یه کاری کن از این بیشتر
نیفتم تو غم آخر
نذار شمع حضور من
یه شعله شه تو خاکستر

 

صدای موسیقی زیاد بود البته فقط خودم میشنیدم و

 با خودم زمزمه میکردم و گاهی اشکام همراهیم میکردن

تو دل تاریکی شب و سکوت و این اهنگ

 

شب و نگاه خیس تردید پشت حصار لحظه هاست
بال و پرت اگر که بسته س شوق پریدنت کجاست؟
نذار که شعله نگات خونه رو آتیش بزنه
عروسک کوچیک تو تو قاب آینه بشکنه

 

این تیکه رو با صدای کلفت بخونید و بلند
غرور آسمونو بشکن قفس برای تو کمه
رو زخم کهنه دل تو فقط رهایی مرهمه

 

و این اهنگ معرکه،

 که خودمم نمی دونم دوسش دارم یا ازش متنفرم

ترس ، ترسم از دست تو بوده
برای خواستن عشقم ، نیاد اون
نیاد اون روزی که دیره
واسه ی داشتن عشقم ، نیاد
ترس ، ترسم از اینه که روزی
من به یاد تو نباشم ، دیگه دل
دیگه دل سرد بشم از تو
برم و با تو نباشم ، برم و با تو نباشم
ترس من اینه که روزی روی قولم پا بذارم
واسه بدبینی و حرفات ، تو رو تنها بذارم
ترس من از خنده ‌های تلخ و بی روح لب توست
کاش بدونی دل تنهام ، گم شده تو این شب تار
ترس ، ترسم اینه دیر بفهمی
عشق پاک رو تو نگاهم ، دیگه
دیگه آرزوم نباشه بمونیم همیشه با هم

این اهنگم ادمو روانی میکنه

یه پنجره با یه قفس ، یه حنجره بی هم نفس
سهم من از بودن تو ، یه خاطرس همین و بس

یه شب که مثل مرثیه ، خیمه زده رو باورم
میخوام تو این سکوت تلخ ، صداتو از یاد ببرم

درگیر این حس و حال بودم که چشمم افتاد به ساعت حدود 5 بود

 کلی خودمو دعوا کردم و اینم اخرین اهنگ

پی اسم تومیگشتم
ته یه فنجون خالی
دنبال یه طرح تازه
یه تبسم خیالی
فنجونای لب پریده
قهوه‌های نیمه خورده
من و عشقی که واسه
همیشه مرده
دل به عشق تو سپرده

فال تو رنگ فریبو
گریه‌های عاشقونست
فال من طنین آخرین ترانست
رنگ قهوه ای چشمات رنگ خوابه
که تا شهر بی نهایت منو برده
اونجا که آخر عشقه
اونجا که مرز سرابه

 

پانوشت:

خوش گذشت با وجود تمام دلتنگیا و دل گرفتگیا

 

 

نظرات 26 + ارسال نظر
خواننده خاموش پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 12:53

سلام کاکتوس جوووووووون

اینو تقدیم میکنم بهت دوست خووووبم... چون میدونم خیلی دوست داری...

http://www.hamechibazar.ir/wp-content/uploads/2454-2-1.jpg


http://imgdl1.topnop.ir/uploads/201204/tpn5055/large/FDal5qpIhl.jpg


http://imgdl1.topnop.ir/uploads/201106/tpn3653/large/f9DKkD5kK1.jpg


ببین چقدر به فکرتم دوست خووووووووبم

سلام خاموووووووش جان
بترکیییییی
اولی خیلی چندش بود
ای شیرینیه با حال بود
ممنون از حضور تون
خیلی دوست دارم خخخخ
حالم بد شد

خواننده خاموش پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 12:47

دلتنگی

عین آتش زیر خاکستر است

گاهی فکر میکنی تمام شده

اما یک دفعه

همه ات را آتش می زند !

ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻧﻮﺷﺘﻢ
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ ، ﻧﺒﯿﻨﻤﺖ ،ﻧﺒﻮﯾﻤﺖ
ﺩﻭﺍﯼ ﺩﺭﺩﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﯾﻦ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻫﺎ
ﺧﻼﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺩﻣﯽ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ
ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺗﺎﻭﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﺍﺩ
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﻧﺪﯾﺪﻧﺖ ، ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ
ﻋﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ
ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻧﻮﺷﺘﻢ
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ
ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﺖ ﮐﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ

ﺣﺎﺗﻤﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺯﺍﺩﻩ

قاصدک چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 14:08

سلام اقای کاکتوس
از ظاهر پستهاتون اینطور برداشت میشه که اوضاع و شرایط بر وفق مراده جناب(ادما تو دنیای مجازی بیشتر خودشونن حتی از روی ی دونه پست هم میشه حالشونو توصیف کرد)و این.باعث خوشحالیه....
وبلاگ داستان زندگیم پرید و من هیچ کپی ازش ندارم این اتفاق زخمی رو دلم ایجاد کرد که هر روز با یاداوریش روی این زخم نمک پاشیده میشه و تازه ترو تازه تر میشه....چه نقشه ها که برای این داستان نداشتم=((( من واقعا زیر اوار خرابی بلاگفا چیزای زیادیو از دست دادم از دوستانم با شما فقط سه نفر موندن بقیه در هیاهوی این ویرانی ناپدید شدن
جز این مورد که خاطر منو مکدر میکنه خوبم...
ممنون که اومدید این امید در من زنده شد که بقیه دوستان هم برمیگردن=)

سلام قاصدک عزیز
خوبی شما؟
بعد عید واس ما خوب نبود
ای بابا منتظر ادامه ی داستان بودم ...نمیشه ادامه سو تو یه وبلاگ بنویسی واسه دوستانی که تا اینجا همراهت بودن بقیه داستانم بخونن
ایشالا همه دوستان میان
من خودم همون روز که اومدم وبتون متوجه شدم بلوگفا درستت شده
ممنون از حضورت
خیلی خوشحالم

خواننده خاموش سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 14:22

خب فکر کردم.

چیزی که به ذهنم میرسه اینه که وقتی آقایون خونه تنها هستن شروع به شیطونی میکنن ... این موضوع به نظر من خیلی ربط داره به انتظارشون...

البته شایدم حرف من بی ربطه....

والا چی بگم
بیشتر شروع به خرابکاری میکنن تا شیطونی
یهو میشن تعمیرکار منزل و تا برسی خونه از خونه چیزی نمونده
خدا این خانوما رو از اقایون نگیره صلوات

سپیده 21 سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 14:19

خانما صبرشون زیاده
ولی آقایون طاقت انتظار ندارن
اونم تو خونه و در شرایطی که از خانم خبری نداشته باشن.
کلا بستگی به شرایطی داره که توش هستن
ولی بازم میگم واسه آقایون سخت تره.


نخیر بچه ست هیولا کجا بود
فقط یخورده شیطونی میکنه
چشماشو نیگا چه خوشرنگه.
نترس نترس بچه جون

هم غذاهات
هم چشمات
کلا تو نمک میخوابی

درسته دخترجون
با نظرت موافقم
بیشتر شبیه هیولاست تا بچه

یا خدا
به من میگه نمک
بابا ما نمکمون کجا بود تلخیمون همه رو کشته

سپیده 21 سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 11:11

http://s3.picofile.com/file/8196751126/1_47_9.jpg

این چیه بابا
بچه ست یا هیولا
ترسیدم

خواننده خاموش سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 11:10

پست جدید2:

چه سوال سختی

پرسیدی... من نمیدونم جوابشو...

واس خودمم سخته
یکم فکر کن
یک و یک و یک
دو و دو و دو
سه و سه و سه

چی شد پس جوابش

خواننده خاموش سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 11:07

متن سکوتت فوق العاده بود...

سکوت وقتی که اشتباهی از یه دوست میبینیم. وقتی مفهمیم داره اشتباه میکنه ولی با خودمون میگیم "خب ناراحت میشه بهش بگم"... دقیقا این دشمنیه...

حتی سکوتی که خودمون از دوستانمون انتظار داریم... گاهی خودمون هم اشتباه میکنیم... وقتی یکی فریاد میزنه که این کار تو اشتباهه اون رو دوست نمیدونیم...

سکوت وقتی که ناراحتیم... غصه داریم... بعد این سکوته میشه یه غده تو دلمون... به بغض تو گلمون...

ممنون
تو مجله خوندم خیلی خوشم اومد
سکوت خیلی خوب نیست درسته باید باشه اما نه همیشه

سپیده 21 سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 02:47

قـبول کن بـانو
چـشمهایت شور است !
هـرچـه بـیشتر مـی بـیـنمت
تـشنـه تـر مـی شـوم !

اقا سپیده من فکر میکردم فقط غذا هام شوره
نگو چشمامم شوره خخخ
از دست این معروفی

سپیده 21 سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 02:46

حس انتظاری که آقا داره سخت تره ....

خودمم فکر میکنم واسه اقاهه سخت تره
اما انتظار انتظاره
فرقش کجاست؟

کاکتوس سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 00:32

پست جدید شماره ی دو
انتظار
به نظر شما کدومش سخت تره؟
خانومی که تو خونه منتظره تا همسرش بیاد خونه
یا اقایی که خونه منتظر تا همسرش بیاد خونه

پانوشت:
لطفا وارد حاشیه نشید که چرا ننتظرن و این حرفا
فقط اینکه به نظرتون حسه انتظار کدوم سخت تره؟

کاکتوس سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 00:20

پست جدید خخخخ
سکوت همچو یک قاتل

این متن خیلی به دلم نشست
کلینت اسمیت می گوید:
انقدر زمان زیادی را به شنیدن سخنان دیگران اختصاص میدهیم که به ندرت به سخنانی که بر زبان نمی اورند توجه می کنیم
هر روز شاهد عواقب سکوت هستم .عواقبی که در قالب تبعیض،نسل کشی،جنگ و خشونت نشان داده می شوند....
زمان زیادی از زندگی ام را صرف صحبت کردن درباره ی چیزهایی کرده بودم که دیگران می خواستند بشنوند و هرگز درباره ی چیزهایی که نیاز به شنیدن
ان ها داشتند با ان ها حرفی نزده بودم.ان زمان همیشه به خودم می گفتم من که قرار نیست وجدان دیگران باشم،چون هنوز زمان لازم بود تا وجدان خود را بشناسم
بنابراین گاهی کاملا سکوت اختیار می کردمو با سکوت خود به جهالت ان ها کمک می کردمو از این نکته غافل بودم که تایید جهالت دیگران صرفا با کلمات صورت نمیگیرد .
سکوت تفاله و پس مانده ی ترس است
سکوت احساس دردناکی دارد و مانند ان می ماند که اشتباهاتمان مانند گیوتین زبانتان را قطع کند .هنگام سکوت احساس می کنید هوا از ریه های شما در حال فرار استچون انجا احساس امنیت نمیکند.سکوت مانند طوفان کاترینا ویرانگر است
سکوت سیاهی ناشی از سوختن است .سکوت غل و زنجیر است
امسال تصمیم گرفتم که به جای غفلت هر روز از عمرم را طوری زندگی کنم که گویی میکروفونی را به زبانم وصل کرده اند .وقتی صدا دارید یعنی همه چیز را که لازم است در اختیار دارید.پس در این شرایط حتی به تریبون هم احتیاجی نیست .
سپاسگزارم
پانوشت:
در پایان انچه به یاد خواهیم اورد نه سخنان دشمنانمان
بلکه سکوت دوستانمان است

سپیده 21 یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 18:02

میرسه روزیکه دیگه قعر دریا میشه خونم
اما تو دریای عشقت باز یه گوشه ای میمونم ...

این تیکشو خیلی دوست دارم
واسه خواستن عشقت
همه جونم ارزو شد


سپیده عسل بانوشم گوش بده خیلی قشنگه

سپیده 21 یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 17:41

یعنی چی که این آهنگه انقد قشنگه؟؟
اصلا چرا؟
مگه میشه ؟ مگه داریم ؟

این اهنگو گوش نداده بودی؟
خیلی معرکست
حالا که داریم خوبشم داریم

همه اهنگاش قشنگه
خیلی وقته دیگه بارون نزده
رنگ عشق به این خیابون نزده
خیلی وقته ابری پرپر نشده
دل اسمون سبک تر نشده



ابر چشمم پر اشکه ای خدا
وقتشه که بارون بزنه


اینم خیلی باحاله
صورت عکس تو البوم خیسه
دوباره خاطرتو بوسیدم

خواننده خاموش یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 15:50

راستی آهنگ وبلاگت فوق العاده ست...

فعلا باییییی

اهنگ وبلاگم
باورت میشه اصلا یادم نمیومد اهنگ داره وبم
ممنون

خواننده خاموش یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 15:24

حوصله ام سر رفته بود گفتم یه سر اینجا بزنم...

در هرصورت ما منتظر تراوشات ارزشمند ذهن خلاق شما هستیم

دیگه حوصلتون سر میره به ما سر میزنید دیگه
دستتون رد نکنه
بابا دمتون ولرم
هر وقت حوصلتون سر رفت بگید یه پست بزارم

خواننده خاموش یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 14:35

سلام. کجایی کاکتوسی؟؟



چرا پست نمیذاری؟؟ من به پست هات عادت کرد خب... معتاد شدم...

سلام
هستم همین دورو برا
راستش فعلا تا اخر هفته فکر نکنم بتونم پست جدید بزارم
گوشی که وصل میشدم به سیستم در دسترسم نیست
خودمم دلم تنگ شده
حالا شاید مطالبی که قرار پست بشه رو تو نظرات گذاشتم
سر بزن
معتاد ...معتاد
خوبی شما؟...خخخخخ
مانیز دلمان تنگتان می شود
این طرفا راه گم کردیید.....

سپیده 21 یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 11:27

بعضی از کتاب‌ها برای ما قصه می‌گویند تا بخوابیم.
و بعضی قصه می‌گویند تا بیدار شویم،
بعضی از کتاب‌ها تنبل هستند.
بعضی از کتاب‌ها تقلب می‌کنند،
بعضی از کتاب‌ها دزدی می‌کنند!
بعضی از کتاب‌ها به پدر و مادر خود احترام می‌گذارند.
و بعضی حتی اسمی هم از پدر و مادر خود نمی‌برند.
بعضی از کتاب‌ها هرچه دارند، از دیگران گرفته اند.
بعضی از کتاب‌ها هرچه دارند به دیگران می‌بخشند.
و بعضی از کتاب‌ها فقیر اند و بعضی گدایی می‌کنند.
بعضی از کتاب‌ها پرحرف اند، ولی حرف برای گفتن ندارند،
و بعضی ساکت و آرام اند ولی یک عالم حرف گفتنی در دل دارند.
بعضی از کتاب‌ها بیمار اند،
بعضی از کتاب‌ها تب دارند و هذیان می‌گویند.
بعضی از کتاب‌ها، کودکانه و لوس حرف می‌زنند.
و بعضی از کتاب‌ها فقط غر می‌زنند و نصیحت می‌کنند.
بعضی از کتاب‌ها پیش از تولد می‌میرند.
و بعضی تا ابد زنده هستند ...

قیصر امین پور

زیبا بود
ممنون
فعلا اینو میتونم بگم
ﺍﺯ ﺑﺪ ﺑﺘﺮ ﺍﮔﺮ ﻫﺴﺖ
ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﺩﺭ ﭼﺎﻩ ﻧﺎﺑﺮﺍﺩﺭ ، ﺗﻨﻬﺎ
ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺯﻟﯿﺨﺎ
ﭼﻮﺏ ﺣﺮﺍﺝ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﺮﺩﻩ ﻫﺎ
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﯽ ﮐﻪ ﯾﻮﺳﻒ ﺑﺎﺷﯽ

ﭘﺲ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﺭﺯ ﺑﮕﯿﺮﯼ
ﺍﯾﻦ ﭘﺎﺭﻩ ﭘﻮﺭﻩ ﭘﯿﺮﻫﻦ
ﺑﯽ ﺑﻮ ﻭ ﺧﺎﺻﯿﺖ ﺭﺍ
ﮐﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﯿﭻ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﺭﺍ
ﺭﻭﺷﻦ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ

ﻗﯿﺼﺮ ﺍﻣﯿﻦ ﭘﻮﺭ

سهیلا جمعه 5 تیر 1394 ساعت 19:26 http://rooz-2020.blogsky.com/

من شنیدم که میگن:
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
حالا من ازتو خوشم امده یاتو؟مسئلتن؟

به قول قمیشی
ﻣﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺜﻞ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ
ﺑـﻲ ﺳﺮﺯﻣﻴـﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺑﺎﺩ
ﻛﻮﻟﻲ ﺗـﺮ ﺍﺯ ﺗـﺮﺍﻧﻪ
ﺑﻲ ﭘﺮﺩﻩ ﻣﺜﻞ ﻓﺮﻳﺎﺩ
ﺗﻨﻬﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺳﻜﻮﺗﻢ
ﺭﻭﺷﻨﺘﺮ ﺍﺯ ﺳﺘﺎﺭﻩ
ﻋﺎﺷﻘـﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻴـﺸﻪ
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺨﻮﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ



بی صدا اسمتو فریاد میزنم
اینم از دیونگی ما
یا خدا مسله پیش اومد دوباره
ابجی ما که هنگیم شوما خودتون بفرمایید مسله رو حل کنید خخخخخ
مفتخرمون کردید بهار بانو خانوم
خوش اومدید

سپیده 21 چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 20:07

متاسفم که انقد دلتنگ و ناراحتی

کاش ما آدما میتونستیم خودمونو بغل کنیم ...

هستم زیر آسمون خدا!

میتونیم
من که میتونم
سالم و شاد باشی همیشه

خواننده خاموش چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 17:46

البته خب منم عروسی میرم آهنگ شاد میذاره شدیدا جوگیر میشم هاااااااا... ولی خب کلا عروسی به عروسی آهنگ شاد گوش میکنم... کلا فقط تو فاز آهنگ آرومم...

خوب پس مشکل حل شد
من کلا همه جور اهنگی گوش میدم
امان از وقتی یه اهنگ به دلم بشینه
انقدر تکرارش میکنم که .....
یعنی رپ واینا گوش نمیدی ؟؟؟؟
نوچ نوچ نوچ

خواننده خاموش چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 16:49

منم اینهمه آهنگ خوشگل گوش کنم بهم خوش میگذره و البته دلم میگیره...

مخصوصا این آهنگ شادمهر که میگه

دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه

میدونی کاکتوس... برعکس خیلی ها که آهنگ شاد گوش میدن خوشحالن و به قول خودمون شارژ میشن... من وقتی آهنگ شاد گوش میدم حالم بدتر میشه... نمیدونم چرا...

این اهنگش که معرکست

میدونی کاکتوسو خوب اومدی .....حال کردم
ای بابا چرا شما اینجوری هستی
ما تو سال اتفاقی سوگلی بزاره اهنگ شاد میگوشیم و حال میکنیم
به بعدش فکر نکن وقتی اهنگ شاد گوش میدی فقط به همون لحظه فکر کن

ماهی سیاه کوچولو چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 15:30 http://1nicegirl8.blogsky.com

درد عشقی کشیده م ک مپرس

اره ؟؟!!!!!
اینجوریاس!!!

Amir چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 14:54 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

پس بد خواب شدی ": (

دمنوش و گل گاو زبون خوبه ها برا اینجور موقع ها

جواب نمیده دیگه

Amir چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 14:53 http://mehrekhaterat.blogsky.com/

سلام !
خوبین؟ حال ؟؟ احوال؟؟؟

غرض اینکه قرار بود میخواستم آدرس جدید وبلاگ رو بدم که اینم آدرس

": )

من بعد اونجا هستمی

سلام
خوبم
شما خوبید؟

مرسی بابت ادرس
س فرصت مناسب خدمت میرسم

مگهان چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 05:01 http://meghan.blogsky.com

چه آهنگای خوبی....... :)

اوهووووم
شیرین و فرهادشم گوش کن قشنگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد