دیروز بعد مدت ها نشستم یه فیلم دیدم
فیلم بنجامین باتن
از خیلی قبل خواهر کوچولو بهم گفته بود
فیلم جالبی اما وقت نشده بود که ببینم ..
واقعا فیلم خیلی جالبی بود و دیالوگ های
فیلم از خود فیلم هم جالب تر بودن .
برای همین
چندتا از دیالوگا که خوشم اومد رو براتون میزارم
باشد که شما هم ببینید و لذت ببرید
” بعضی از مردم برای زندگی کنار رودخانه بدنیا میآیند،
برخی برای کشته شدن با صاعقه،
برخی برای شنیدن موسیقی،
برخی برای شنا کردن،
برخی برای ساخت دکمه،
برخی برای شکسپیر بودن،
برخی برای مادر بودن،
و برخی برای رقصیدن!”
دیزی(کیت بلانشت):تو خیلی جوونی
بنجامین باتن(برد
پیت):فقط ظاهریه
!
بنجامین باتن ( برد پیت ) : خنده داره که بعضی وقتا
آدمایی تو زندگیت بودن که سخت به خاطر میاریشون
ولی بیشترین تاثیرو روت داشتن....
وقتی بعد از مدتها برمیگردی خونه همه چیز مثل سابق مونده،
همون شکل، همون بو، همون حس. اونوقت میفهمی
تنها چیزی که عوض شده خودت هستی
بنجامین باتن(برد پیت):
تو می تونی به خاطر بلاهایی که سرت اومده
مثل یه حیوونه درنده عصبانی باشی...
میتونی از سرنوشتت متنفر باشی...
ولی وقتی
به آخر خط میرسی مجبوری که تسلیم بشی
.
مهم نیست خوب بزنی یا بد (پیانو)
مهم اینه که موقع زدن چه احساسی داری
نمی تونی بدون اینکه احساسی داشته باشی بزنی
( اینو خیلی دوست دارم )
خیلی وقته قصد دارم این فیلم رو ببینم ... نمیشه ولی
حتما ببین
منم حی دیدنشو انداختم عقب
کاش زودتر میدیدمش
خوشم اومد....چه بادقت هم نشستی دیالوگهارو سوا کردی...ایولا کاکی خودممم
دیگه این تنها کاریه که از دستم بر میاد
هیچی نگم بهتره
جمله ی نابی بود
اصلا سکوت اصلا .....
ای تو روحت فیض ...
اره راست میگه سپیده
فیض بی ادب
سپیده اینو بخون فقط زیاد فیض نبر
آلفردو : خسته شدی پدر؟
پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه ولی موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه.
والله ما از هرچی خواستیم فیض ببریم گفتن حرامه !!!!
تقصیر فیضه اصلا
میدونستی اگه از چیزی زیاد فیض ببری گناهه؟


حواست باشه
یادم نبود حرام اعلام شده
خوب شد گفتی
دمت گرم ابجی
تعبیره جالبیه
اینجوری بهش فک نکرده بودم
کاکتوس بابا گفتیم تائید کن نگفتیم که سکوت کن
دلت خرسه رو میخوادا
اشتباه شد
دارم فیض می برم سپیده
به نظر جالب میادا
البته آدم وقتی بدنیا هم میاد پیره
یعنی مرحله اول زندگی و آخرش ناتوانیه
این فیلمم همینو می خواد بگه
ناتوانی و فراموشی و عدم تکلم
خوب آره کاکتوس گفت ، ولی تو دیگه خیلی اومدی عقب
بنده خدا انقد میاد عقب به نطفه میرسه
کاکتوس شما فعلا تائید کن کاریت نباشه
سلام سپیده
خب آخه خودش گفت برعکس شده
سپیده با شماست
من این وسط چیکاره بیدم اخه
عه گریه دارم هست؟
پس مطمئن باش از اول تا آخرش گریه میکنم
تو که معلومه چقد وضعت بده
بنده خدا سوگلی
چی میکشه از در کنار کاکتوس بودن
وای خدا فک کن بعد دوباره بره تو شکم مامانش
خیلی باحال گفتی ماهی
سلام ماهی خانمی
از دست این ماهی
ماهی با شوما هستن
خوب همش که وظیفه نیست که
یه قسمته زیادش از رو دوس داشتنه
خوب حالا هی بگو دلمونو آب کن
جَو الکی میدی؟
ببینم بد باشه تیغاتو میکنم تو چشمت
اب شدم سپیده از رو خجالت
من که خوش اومد
سوگلی تا حالا چند باری دیده
هر بارم گریه میکنه
بعد به من میگه سنگ دل
حاالا شما ببین گریه کردی خبر بده ببینم چقدر حالم بده
بعدش میره تو شکم مامانش:)))
نه خیر
اول تو شکم مامانشه
ما وظیفمونه بپرسیم
دیگه کچل و غیر کچلش به ما ربطی نداره
وااای چه باحال
یعنی پیر به دنیا اومد بعد رفته رفته جوون شد ؟؟ جالبه ها
حتما باید ببینم
پس یعنی فقط وظیفست دیگه
اره درسته از 80 سالگی تا لحظه تولدش که مرگش میشه
یعنی پیره بعد جوون و بعد بچه و حتی راه رفتن و حرف زدن یادش میره و تو این لحظه ها همسرش مثل مادر کنارش میمونه
البته زنش ازدواجم میکنه ها
حالا خودت ببین دیگه
من نقش هیجان الکی دارم خخخ
به نظر جالب میاد
وقت شد دانلودش میکنم
جالبه
داستانه مردی که پیر به دنیا میاد و جون میشه
روزی عاشق میشه
عشقی که تو هر روز جون میشی و معشوقت هر روز پیر
کلا جالبه
تمام مراحل جسمی و روحی رو برعکس روایت میکنه
سلام به روی ماهت
به چشمون سیاهت
چطورایی کاکتوسِ کچل؟
حتما میبینم
مرسی از معرفی فیلم
اخه کچل دیگه حال پرسیدن داره
خوبم ممنون
الان خلاصه شو می زارم برات که تشویق بشی ببینی
خلاصه ی فیلم
«ماجرای غریب بنجامین باتن» فیلمی ازلی و ابدی است و داستان مردی را روایت میکند که در سال 1918 و در روز پیروزی اروپا، به دنیا می آید، اما تفاوتش با سایر نوزادان در این است که او در زمان تولد همچون پیرمردی هشتاد ساله با چشمانی بسیار ضعیف، انگشتانی شکننده و پوستی چروکیده، زاده میشود.
مادرش در زمان تولد او از دنیا میرود و پدرش (با بازی جیسون فلمینگ)، او را در خانهی سالمندانی رها میکند و از آن پس زن سیاهپوستی به نام کوئین (با بازی تاراج پی. هنسون) از او مادرانه مراقبت میکند تا بزرگ شود و بدین ترتیب شخصیت بنجامین در میان آفریقایی-آمریکاییها و همچنین سالمندانی که گویی به دست فراموشی سپرده شدهاند، شکل میگیرد.
چندی بعد و در حالی که بنجامین هفت سال به جوانی نزدیکتر شده است با دختر بچهای به نام دیزی (با بازی ال فانینگ) آشنا میشود و خیلی زود میان آنها عشق و علاقهای عمیق و جاودانه پدید میآید و این در حالیست که یکی از آنها به سمت پیر شدن حرکت میکند و دیگری با گذشت ایام از پیری به جوانی رجعت میکند.
تا اینکه زمانی میرسد که بنجامین (با بازی براد پیت) و دیزی (با بازی کیت بلانشت)، قادر به برقراری رابطهی عاشقانه خود در فضایی ملموس و باورپذیر میشوند. فیلم در طول مدت نسبتاً طولانی خود ضمن بررسی وقایعی که زمانی قریب به یک قرن را در بر میگیرد، به تشریح رابطه عاشقانه میان بنجامین و دیزی میپردازد.
«ماجرای غریب بنجامین باتن» با اینکه از روی داستان کوتاهی نوشتهی اف. اسکات فیتزجرالد ساخته شده است اما کمتر شباهتی میان ایندو اثر میتوان پیدا کرد و تأثیر داستان فیتزجرالد در فیلم فینچر تنها در حد یک طرح باقی می ماند. چراکه داستان فیتزجرالد درباره پیری جسمانی نیست، بلکه به این موضوع میپردازد که اگر انسان در سنین جوانی صاحب عقل پیری باشد.
چه اتفاقی میافتد و این در حالی است که فیلمی که فینچر آنرا کارگردانی کرده با تمرکز بر روی تحول معکوس جسمانی شخصیت بنجامین باتن سعی دارد تا مخاطب را متوجه زوال و همچنین تأثیری که تطاول ایام بر جسم و جان انسان میگذارد، نماید و از این راه به بیان نکاتی دربارهی زندگی و درسی که انسان از برخورد با دیگران در زندگی میگیرد، بپردازد.
بنجامین باتن ( برد پیت ) : خنده داره که بعضی وقتا
آدمایی تو زندگیت بودن که سخت به خاطر میاریشون
ولی بیشترین تاثیرو روت داشتن....
دیالوگاش جالبه
فیلمشم باید خوب باشه.
سلا م سپیده خانوم گرامی
بله خیلی جالبه
حتمی ببین