دخترک نشسته بود در سکوت متاطم خویش
بلبل می خواند ارام و ریز ریز
گاهی خروسی با نوایی می شکست زیبایی صدای بلبل را
نور معجزه می کرد در لابه لای برگ های خشک پاییزی
صدای سگان نگهبان هم اوایی عجیبی با غروب برپا کرده بود
گاهی باد چندتار مویی از موهای دخترک را تکانی می داد
قلم که می رقصید بر پیکر سپید کاغذ ها ،بی اختیار سکوتی سخت اختیار می کرد ...
یاد رهگذران غریب و اشنا سایه تاریکی بر نور می انداخت و ناپدید می شد ...
سکوت ....صدای بلبل ...خاموشی درون ...
بی حرکتی قلم ...معجزه
پانوشت:
ما به بهای شناخت خویش امده ایم
اما در زندان جسم خویش جا مانده ایم.
. درود . قلم زیبای پرقدرتی داری . کلاس بگذار . خودم
. . شهریه
.
. اولین شاگرد شما
. هم به روی چشم . اما . فلک نکنی و چوب نزنی
. با درودی پاک و مهر افروز . می کنم
جاری اشک شوق و خنده و شادی ز اشعارم
تا سحر سخت گذشت !!!
تو ندانی که چرا بی تو ز من بخت گذشت
آنچه شب ها لب من با لب تو گفت گذشت
ای پریچهره کجایی که دوش تا به سحر
من نخفتم و به چشم دل من سخت گذشت
تو همه خنده و شادی ز سر و رویت ریخت
سر اندیشه من با می مهر تو بسا مست گذشت
ز ازل نامه اعمال من این گونه نوشت
که همه عمر من است اینکه به پایت گذشت
نشوی از نظرم غیب تو با این همه راه
گر چه دوری ز من شب و روزم بخیالت گذشت
سحرم باد صبا بوی تو آورد به باغ
عشوه بلبل و گل با چه حکایت گذشت
با تو گفتم نشوی بنده عشق که به سیمت نخرند
خسرو از عشق حذر کن که ز تو بخت گذشت .
......... این غزل هم تقدیم شما که با من قهر کرده ای
. تا همیشه منتظر شمام .
درود
شما لطف دارید
ممنون از شعر زیباتون
کاکتوس دیدی بعضی ها می پرسن پس روزهای خوب کی میرسه؟
هی غر میزنن
همیشه هم منتظرن یه اتفاقی بیوفته یا کسی بیاد این اوضاعو تغییر بده
اما من فهمیدم روزهای خوب قرار نیست بیاد
ما خودمون باید روزهای خوبو بسازیم ...
خوبه
وب متفاوت و زیبایی دارین خیلی خوشحال شدم دوباره به وبتون اومدم باعث افتخاره شما هم به من سر بزنید خیلی ممنون
6165