سکوت بود و سکوت بود و سکوت
تنها گاهی فریاد های فکر پریشان بود
که غوغا می کرد...
ان دورترها ،سگی پارس می کرد
تا بدرد پرده ی سکوت را...
ماه می نواخت نور خود را بر پرده ی خیال
بین خیال و سکوت مناظره ی سختی بر پا بود
خیال ،رویا را می جست و سکوت،معنا را
در لحظه ی بیداری خورشید ...
سکوت دست در دست خیال گذاشت
خورشید درخشید،خیال سکوت کرد ،
سکوت لب به سخن گشود
انگاه ،تولد اغاز شد.
کاکتوس
. درود . . میگمااااا . . من هم نتوستم دُرسش کنم


. .



. همون . . 16 را بمن بده قبوله
. خودت هم با یک پله ترقی 19 و تمام
. بابا من که هستم . . خب مدیر مهسای نازنین است
. که پاسخ میدهد و اگر من هم رسیدم پاسخی دیگر
. می نویسم . . حالا بیا و امتحان کن
درود...شما و ۱۶
باشه،ممنون از حضورتون
درود بر کاکتوس جان عزیز....عالی بود...مایه ی افتخار هستید..منتظرتان هستیم..مانا باشید بدرود
درود،ممنون،شما لطف دارید بانو
. درود گرامی . چرا دیگر تو پیش ما نمیآیی . . خب قرار

. . در انتظار شما هستیم

. بود با یارانه بیایی !! یارانه احمدی رسید و رف . . .
. ولی شما نیامدی !! .
. سروده ات جای ویرایش دارد . زیرا تصویر و خیال
. در حد عالیست . و نقش نمودن این تصاویر را قلمی
. باید و تفکری و فرصتی که با شتاب هم خوانی ندارد
. فعلاً نمره ات . . 18 !!! تا ببینم خودم می توانم
. دُرستش کنم !!!! . وگرنه نمره من می شود . . 16 !!!!
.
. البته من و مهسا . .
درود، صاحبخونه وقتی مهمون دعوت میکنه که خودش خونه باشه،فعلا مثل اینکه تشریف ندارید ،ممنون میشم ایراد نوشته هامو بهم بگید ،ممنون وقت میذارید .