کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

عناوین یادداشت‌ها

  • هلی کتنی!!! سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 23:00
    خطر مرگ در ادامه مطلب در مازندران برای هر مصرفی یک دلال خاص داریم که یکی از آنها دلال آلوچه (گوجه‌سبز) می‌باشد که با آن یک دسر خوشمزه به نام هلی‌کتنی درست می‌کنند. هلی به معنی گوجه‌سبز است و کتنی یعنی کوبیدن (به کوبیدن گوجه‌سبز، هلی‌کتنی می‌گویند). مواد لازم برای 300 گرم دلال اوجی (پونه وحشی) 250 گرم نعنا 100گرم آلوچه...
  • یه حس خوب ... سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 22:40
    پانوشت: این عکسو خیلی دوست دارم .
  • داغونتم!!! سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 22:13
    خواهری برام از این عروسکا خریده میگه دیدمش یاد تو افتادم خیلی وقت پیش خریده بود هربار یادش میرفت که بهم بده. تا اینکه ........ این دفعه تا رفتم خونشون گفتم عروسک من کووووووووووش؟؟؟؟ پانوشت: من عاشق اینم
  • اسیر یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 22:05
    صدای شر شر ابی که سیراب میکنه باغچه رو از تشنگی مفرط و صدای شر شر واژگان فروغ که سیراب میکنه ذهنمو از .... گاهی میان وحشت تنهایی پرسم ز خود که چیست سر انجامش اشکم به روی گونه فروغلتد چون بشنوم ز ناله ی خود نامش پانوشت: گاهی وقتا فروغ بهتر از من حالمو می دونه
  • فیلم ترسناک !!! جمعه 3 اردیبهشت 1395 22:15
    خوب دیشب حدودای ساعت 12 بود که دور هم جمع بود یم و قرار شد یه فیلم ببینیم . خوب نیت فیلم کمدی بود ولی قسمت فیلم ترسناک شد ....خخخخ خوب قبلا در مورد دیدن فیلم ترسناک در خانواده توضیحاتی داده بودم...خخخ دیدن فیلم ترسناک یه دنیاست ... بعد فیلم یه دنیای دیگه ..خخخخ خوب اولش به سوگلی گفتم سوگلی خانوم ..عزیز من فیلم ترسناک...
  • جان دلم !!! جمعه 3 اردیبهشت 1395 21:52
    گاهی وقتا چقدر ادم دلش برای یه جانم ...یه جان دلم تنگ میشه فقط دوست داری صداش کنی و اونم بگه : جانم !!!! بعضی ادما این جانم و جان دلم رو یه جوری میگن ،که دل ادم بدجوری اب میشه ......... یعنی انقدر احساس پای این جانم می ریزند که با تمام وجودت می تونی حسش کنی . گاهی ادم دلش برای همین ساده ها تنگ میشه .یکی از کسایی که...
  • فروشگاه خودکشی !!! جمعه 3 اردیبهشت 1395 21:39
    جونم براتون بگه که امروز این انیمیشنو دیدم و بسی پسندیدم ................... خیلی جالب بود ............................................. افسردگی و مرگ و شادی رو خیلی زیبا به تصویر کشیده بود.................................... یعنی من می میرم برای الان (پسر خنده رو داستان ) خیلی باحاله...
  • تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم........ چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 18:29
  • خرف های دلم برای تو چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 18:00
  • بارون چهارشنبه 25 فروردین 1395 15:12
    حرفات تو گوشم میخونه اهنگ قشنگی که پر از صدای خوبه چه عطری زدی روی پیرهنت چقد وقتی پیشمی حس من خوبه پانوشت: خوب این اهنگ بارون علیرضا روزگار تمام تلاشمو کردم که لینکشو بزارم که راحت بتونید دانلودش کنید اما نشد که بشه .... خوب خودتون زحمت بکشید دانلودش کنید و تو این هوای عالی با چایی قلبی بالا میل کنید..... نوش جان...
  • بی بی آبی چهارشنبه 25 فروردین 1395 14:46
    ابری نباش بی بی آبی بپوش امش ب رخت آفتابی گریه نکن بی بی بی دل نبض من باش موج بی ساحل (شهریار قنبری ، بی بی آبی) پانوشت: غمگین نباش عزیزکم من از همین راه دور ، تو را می بوسم .
  • شباهت عجیب ... دوشنبه 23 فروردین 1395 14:37
  • !!! سه‌شنبه 17 فروردین 1395 15:30
    اگرخودتونو دوست دارید تشریف نبرید ادامه مطلب... جونم براتون بگه اقا ما حدود یه نیم سالی میشه که سراغ لواشک و الوچه و این حرفا نرفتیم چون معده محترم مسخره بازی در میاره ....بله ... ولی خوب یکی دو روزی میشه که بدجوری هوس این چیزا رو کردم جاتون خالی خالی رفتم لواشک گرفتم و یه کاسه رب انار و نمکم اوردم .. لواشکو می داشتم...
  • عشق من !!! سه‌شنبه 17 فروردین 1395 14:47
    گرچه بین من و زلف تو به اندازه ی تار موهای بلندت فاصله است اما عشق من مرا تبسم لبانت کافیست تا در هوای تو پر بگیرم کاکتوس پانوشت: پارسال نمایشگاه کتاب
  • راز گل سرخ ... سه‌شنبه 17 فروردین 1395 14:21
    نمی دونم داستان از کجا شروع شد ... فقط یادم میاد روی صندلی نشسته بودم که ... متوجه دخترکی شدم که .... از کنارم گذشت و رفت کمی اون طرف تر روی صندلی که سرپناهی برای فرار از آفتاب داشت و پناهی و مامنی برای مرده ها و زنده ها بود ، نشست ... دخترک مانتو ی ساده ی کوتاه همراه با شلوار دم پا پوشیده بود .... کفش خیلی جمع جور و...
  • بچگی!!! شنبه 7 فروردین 1395 16:02
    از پایین دومی خیلی جیگره شیطنت از چشماش می باره خیلی دوست داشتنیه زندگیتون پر از نشاط بچگی ....
  • عیدانه... شنبه 29 اسفند 1394 15:30
    قرارمان همین بهار زیر شکوفه های شعر انجا که واژه ها برای تو گل می کنند انجا که حرف های زمین افتاده ام دوباره سبز می شوند و دست های عاشقانمان گره در کار سبزه ها می اندازند قرارمان زیر چشم های تو انجا که شعر نم نم شروع می شود مینا اقازاده پانوشت: خوب یه سال دیگه هم گذشت ... امیدوارم امسال عیدتون پر باشه از عیدی های...
  • حالا که وقته گفتنه دنیا پر از بی حرفیه !!! شنبه 29 اسفند 1394 15:17
  • فراخوان عشق !!! دوشنبه 24 اسفند 1394 22:41
    مرا فرا می خوانی با صدایت تو را فرا می خوانم با شعر هایم مرا دیدی از پس سال های انتظار تو را دیدم از پس سال های دلتنگی همدیگر را به فراخوان عشق خواندیم در فصل مشترک ریزش برگ های پاییزی تا بسپاریم به زمین برگ های زردمان را تو انتظارت را ... من دلتنگی هایم را .... یه روز خوب با میم با کسره 94/12/21 پانوشت: نوشته ی خودمو...
  • کوچ!!! دوشنبه 24 اسفند 1394 22:22
    در تجمع پرندگان اماده به کوچ در میان این همه ،هم همه ی گنگ و این همه سرمای دوران ساکت و ارام بر سیم خاطرات نشسته ام .... در سکوت مبهم خود ،مزه می کنم این همه هیاهو را... به کجا باید رفت و چرا باید رفت؟ وقتی پاهای خاطراتم در این مکان یخ بسته است... دوستان بروید و بازگردید ... من همین جا ،در همین کوچه ی خیال منتظرتان می...
  • سمنو یکشنبه 16 اسفند 1394 23:57
    هر سال عید نگران میشم نکنه برای هفت سین سمنو نداشته باشیم با اینکه هر سال همسایه هامون سمنو می پزند. هر سال این موقع ها ، بین در و همسایه هامون یه حال عجیبی بر پا میشه یکی یکی مشغول سمنو پختن میشن خیلی این موقع ها رو دوست دارم جای دوستان خالی همین یکی دو روزه کلی سمنو خوردیم جونم براتون بگه دوسه شب پیش که همسایمون...
  • سردرگمی یکشنبه 16 اسفند 1394 23:21
    حالم خوراک قدم های یک نفره اتفاقای عجیبی افتاده .. .بین دویابهتر ه بگم سه راهی عجیبی گیر کردم دلم می خواد زودتر تموم بشه .... اخلاقم گندتر از همیشه شده ... امروز داشتم فکر میکردم چرا اینجوری شدم یادم افتاد خیلی وقته نرفتم سفر ... دلم برای شمال تنگ شده ... با تمام وجود دلم دریا و جنگل می خواد نمی دونم چرا ولی بیشتر دلم...
  • ساعت!!! چهارشنبه 12 اسفند 1394 10:47
    ساعت مچی ام روبه رویم نشسته است گویا، او هم منتظر است زمان می گذرد و من و او ثانیه ثانیه، امدنت را شماره می کنیم . کاکتوس پانوشت: گاهی یه عکس کلی حرف واسه گفتن داره ولی...
  • سحر خیزی !!! چهارشنبه 12 اسفند 1394 10:42
    صبح خو اهری بهم پیام داده سلام صبحت بخیر عزیزم پاشو پاشو بیدار شو از تنبلی رها شو بشور دست و رویت شانه بزن به مویت بهش میگم :سلام خوبی ؟ میگه :اه بیداری اه خودتی من :تعجب .میگم پ ن پ ....ته میگه اره به ....می خوره ولی به تو نه میگم خواهری خوابه می خوای اذیت کنی برو سراغ اون میگه نه من فقط اذیت کردن واسه توعه من :تعجب...
  • تسبیح!!! شنبه 1 اسفند 1394 23:13
    کنار اشک چشمانم نگاه سرد تسبیحیست که با تکرار می گوید: هزاران فاصله باقیست برای لمس چشمانت کاکتوس
  • نباید شنبه 1 اسفند 1394 22:48
    گاهی وقتا یه چیزایی نباید اتفاق بیوفته دیروز .... دلم بدجور گرفته بود هم خودمو لعنت کردم ...هم تو رو همیشه برات دعا می کردم .. همیشه وقتی می رفتم زیر بارون اولین نفر برای تو دعا می کردم اما دیروز ...خیلی فرق داشت لعنت به من ...لعنت به تو نباید اینجوری می شد ..نباید پانوشت: شایدم بازم ...... فقط تقصیر خودمه...... بازم...
  • کوچولوها دوشنبه 26 بهمن 1394 10:46
    چونم براتون بگه چند روز پیش ،تو بازار داشتم قدم می زدم ، یهو یه دختر بچه کوچولو که چادر مشکی هم سرش کرده بود دست پسرکی رو گرفته بود و داشتن جلوی من راه می رفتن دختر بچه یه جورایی داشت حرص می خورد و پسرکو دعوا می کرد و بهش می گفت : مگه بهت نگفتم دست منو ول نکن نمی گی گم می شی ... اگه گم می شدی من جواب مامانتو چی می...
  • تلفن!!! دوشنبه 26 بهمن 1394 10:33
    گاهی وقتا بعد از یه تلفن ... دلت می خواد بشینی و سال ها گریه کنی ... پانوشت: از چه دلتنگ شدی ؟ (سهراب)
  • و هنوز.... دوشنبه 26 بهمن 1394 10:30
    به قول سهراب : یک نفر دیشب مرد و هنوز نان گندم خوب است .
  • دیالوگ شماره 1 سه‌شنبه 13 بهمن 1394 11:14
    - صلواتی یا فاتحه؟ +هیچ کدوم - (مکث ) ، ایشالا به مرادت برسی ! + (مکث) ، به مرادش رسید ! پانوشت: ای دوست گر به سراغ من می آیی با شاخه گلی از نرگس بیا، بازم دلم گل نرگس می خواد از دست پیرزن گل فروش