-
بی من فروغ نخوان
پنجشنبه 28 اردیبهشت 1396 10:19
بعضی کتابا هستن که انقدر با تمام وجودت یکین و دوست داشتنی ...که تا میبینیشون دوست داری داشته باشیشون این کتابی که امروز دیدم و خیلی دوست دارم داشته باشمش این جز اون کتابایی که دوست دارم هدیه بگیرم ... یه جورایی خیلی دوست داشتنیه ...فروغ ... خیلی وقته یه فروغ نخوندم ...چقدر دلم برای یه چیزایی یه روزایی ...تنگ شده...
-
جنون
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1396 16:07
انقدر ادم ها رو به جنون بی تفاوتی هاتون گرفتار نکنید... انقدر بهشون نشون ندید که وجودشون براتون مهم نیست انقدر خودتونو بزرک و مقتدر و سرد نشون ندید ... انقدر این کارو ادامه ندید تا جایی که دلشون بشکنه چون از همون لحظه ست که دلتنگیتون شروع میشه و حتی اگر براش خدا هم باشید دیگه هیچ وقت دلش به حضورتون دلگرم نمیشه . لطفا...
-
دختر بهار
یکشنبه 10 اردیبهشت 1396 13:32
در میان صدای دلنشین گنجشک ها در میان همهمه ی سبز گلبرگ ها ودرمیان هجوم مگس های بازیگوش دختری در باد می جست معنای صدای سکوت را یک ان و در یک لحظه ی ناب دختر بهار در گوشش زمزمه کرد شکوفایی صدای سکوت زمین را کاکتوس
-
لابد ....
چهارشنبه 23 فروردین 1396 08:37
لابد دوستت دارم هنوز که هنوز فکر میکنم از هزار و صد نسخهی این شعر یک نسخه را تو به خانه میبری و تو تنها تو میفهمی چند جای این شعر، خط خورده است. "لیلا کردبچه" پانوشت: تولدت مبارک
-
شب
دوشنبه 21 فروردین 1396 22:36
خواب چشمانم را فرا گرفته اما دستم مرا رها نمی کند کاغذ را در اغوش کشیده و با قلم نرمی، اورا نوازش میکند انگار دستم ، دلش بدجور گرفته است. پانوشت : قلم هم نتوانست تاب بیاورد هر وقت،وقت از تو گفتن می شود جوهرش،قطره قطره ، بر روی کاغذ چکه می کند . کاکتوس
-
یه زمانی...
یکشنبه 13 فروردین 1396 23:15
یک زمانی بود آدم ها خیال می کردند یک گنجشک برای تمام آسمان بس است. چه آرزوی کوچکی داشتند. آدم هایی پیدا می شدند که تمام عمر عاشق می ماندند . چه حوصله ای . خوشا به حال ما که با چند قدم از روی همه چیز رد می شویم. بی آن که دعایی خوانده باشیم روی دیوار کلیسا نقاشی میکنیم ، به همان سبکباری که رفته ایم بر می گردیم و یقین...
-
اغاز
یکشنبه 13 فروردین 1396 23:08
من صدای نفس باغچه را می شنوم . سهراب عکاس باشی : کاکتوس
-
دنیای رنگ
یکشنبه 13 فروردین 1396 22:48
اینجا صدای رنگ را می شنویم و این صدا را گاه شنیده ایم و در نیافته ایم و گاه نیز شنیده و دانسته ایم . سهراب عکاس باشی: کاکتوس
-
سفر
شنبه 28 اسفند 1395 15:46
گاهی وقتا باید تنها سفر کنی ... باید کولتو برداری و سوار قطار بشی و خودتو بسپری به مسیر... باید بشینی تو کوپه ای که پر از غریبست و فقط گوش کنی ... باید خیره بشی به پسر بچه ای که یه لحظه ام نمی تونه بشینه و پر از نشاط کودکیه... باید خیره بشی به چشمای پیرزنی که پر از اضطرابه روزگاره... باید نگاه کنی به چهره ی شاداب...
-
گذشته...
پنجشنبه 12 اسفند 1395 20:01
دلم خیلی گرفته و مثل همیشه اینجا ارامش بخش ترین جای جهانه .رفتم سراغ نظرای وبلاگم و از اول شروع کردم به خوندن .اخ که چقدر دلم تنگ شده برای خیلیا...راستش چند صفحه که خوندم بغضم گرفت و نتونستم ادامه بدم چون هرچی جلوتر میومدم یکی یکی دوستا حذف می شدن ...چه روزا و چه شبایی بود ...چقدر تو دنیای کوچیک خودمون شاد بودیم...
-
کاش
پنجشنبه 12 اسفند 1395 18:32
کاش بودی فقط همین.
-
تصویر
شنبه 23 بهمن 1395 20:36
امروز دوتا خانمو تو مترو دیدم.خیلی باحال بودن .یکی کمی مسن تر بود ...همش با هم حرف میزدن و می خندیدن ...کوچیک تر یه حرفی میزد بزرگتر یه جمله جالب تر می گفت و می خندیدن ... ازشون پرسیدم خواهرید ...مسن تره گفت نه دخترمه ... خنده هاشون قشنگ بود ...یهو دلم لرزید و قلبم گرفت . گاهی چقدر ساده وجودمون پر از غصه میشه ... من و...
-
شرم نگاه تو ...
دوشنبه 11 بهمن 1395 22:25
من و شرم نگاه تو ،چقدر خاطره داریم با هم من و شرم نگاه تو ،چقدر دلخوریم از هم هرگاه تمنای نگاهت را به جان خواستم شرم نگاهت،نگاهت را از من ربود وهرگاه التماس چشمانم،چشمانت را تمنا کرد شرم نگاهت مرا اماج خشم خود می کرد اما راستی بانو من و شرم نگاهت ، کی و کجا چنین دلباخته ی هم شدیم؟ کاکتوس
-
سکوت صدا
دوشنبه 20 دی 1395 23:06
دخترک نشسته بود در سکوت متاطم خویش بلبل می خواند ارام و ریز ریز گاهی خروسی با نوایی می شکست زیبایی صدای بلبل را نور معجزه می کرد در لابه لای برگ های خشک پاییزی صدای سگان نگهبان هم اوایی عجیبی با غروب برپا کرده بود گاهی باد چندتار مویی از موهای دخترک را تکانی می داد قلم که می رقصید بر پیکر سپید کاغذ ها ،بی اختیار سکوتی...
-
نگرانم صنما
دوشنبه 13 دی 1395 23:28
خوب انگار باید بازم دست به قلم بشم و بنویسم ننوشتن گاهی خیلی ازار دهنده میشه ...مخصوصا برای من جدیدا دارم از کاکتوس می ترسم ...بیشتر داستانایی که نوشتم ...اونم تو گذشته انگار داره اتفاق میوفته و این منو می ترسونه.... خیلی چیزایی که دوست داشتمو با نوشتن اینجا از دست دادم ... نمیدونم ایراد از منه یا این کاکتوس .... این...
-
تو رفتی
سهشنبه 7 دی 1395 14:18
پانوشت: بشنوید اهنگ بسیار زیبای تو رفتی رضا یزدانی تو با دلم چه کردی که در زمان ندیدم پانوشت۲: دلتنگی ...دلتنگی و دلتنگی
-
خدایا
یکشنبه 28 آذر 1395 22:18
خدایا خودت کمک کن همه چیز خوب پیش بره خدایا خودت حفظش کن پانوشت: کمی دعا لطفا
-
فکر را پر بدهید....
پنجشنبه 18 آذر 1395 19:41
فکر را پر بدهید و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر فکر باید بپرد برسد تا سر کوه تردید و ببیند که میان افق باورها کفر و ایمان چه به هم نزدیکند . فکر اگر پر بکشد جای این توپ و تفنگ ، این همه جنگ سینه ها دشت محبت گردد ، دستها مزرع گل های قشنگ.... فکر اگر پر بکشد هیچکس کافر و ننگ و نجس و مشرک نیست همه پاکیم و رها ......
-
....
پنجشنبه 18 آذر 1395 19:18
-
تردید...
دوشنبه 10 آبان 1395 11:33
همیشه در میانه ی تردید نگاهیست به انتهای مسیر و نگاهیست به ابتدای روزگار سپری شده و درست در این لحظه ی پر سکوت پر تردید جسمی خسته و روحی سرگردان به امید رهایی ، فریاد آزادی سر می دهد . کاکتوس
-
اشک رودخانه
یکشنبه 2 آبان 1395 08:04
رودخانه می نواخت بر پیکر بستر خویش به شادمانی، زندگی جاری بود، درختان سرسبز،پرندگان در حال نواختن سرود زندگی و ماهی ها شیطنت می کردند و خود را به امواج رودخانه می سپردند . روزگار به خوشی می گذشت وهمه در کنار هم شادمانه زندگی می کردند تا اینکه .... تا اینکه موجودات جدیدی به نام ادم، پای به آن مکان گذاشتند .رودخانه به...
-
یک سبد گل سرخ
پنجشنبه 29 مهر 1395 10:57
گاهی دلم می خواد یه سبد پر از گل سرخ دستم بگیرم و راه بیوفتم تو خیابون به هر رهگذری که می رسم یه لبخند بزنم و یه گل بهش تقدیم کنم . همین جوری که دارم قدم می زنم ،کنار خیابون به پسرک فال فروش برسم .بشینم روبروشو و دستی به موهاش بکشم و یه گل بهش تقدیم کنم و همین جوری که دارم عقب عقب می رم و باهاش خداحافظی میکنم با یه...
-
یک عکس ،یک نگاه
پنجشنبه 29 مهر 1395 10:32
یک عکس ، یک نگاه دیروز تو یه کانال عکاسی یکی از بچه ها این عکسو گذاشت و گفت لطفا براش یه متن پیدا کنید .منم صبح کار داشتم و گذشت تا عصر دیدم خبری نیست .هیچ کس هیچی ننوشته براش بعدش اومدوعکس گریه گذاشت و گفت نمی خواد اصلا کمکم کنید ... راستشو بخواین این عمق فکر کردن پیرمرده بدجور منو گرفت .برای همین کمی فکر نمودیم و...
-
مرا رها مکن
یکشنبه 11 مهر 1395 17:42
مرا رها مکن چون برگ زرد کوچکی به زیر پای بادها مرا رها مکن مگیر مهر خویش را ز باغ باغبان خدای من در این هوا مرا رها مکن پ انوشت1: مرا رها مکن از سالار عقیلی اهنگ بسی زیبایی اهنگ از تنهاییشم عالیه پانوشت 2: عکاس باشی عکس کاکتوس می باشد .
-
از احوالات اینجانب ....
یکشنبه 11 مهر 1395 17:40
خوب از کجا باید شروع کرد قصه دل رو دوباره ؟ می تونم بگم این تابستون با عجایب هفتگانه خودش رقم خورد و حالا پاییز با تمام قشنگیش و یکم هوای گرگ و میشش از راه رسید هفته قبل پنج شنبه کمی دلمان گرفته بود .. از دلتنگی های عجیب جمعه که داشتم کیف قدیمیو مرتب می کردم یه شکلات پیدا کردم از همون شکلات قدیمیا ..از همون تلخا .......
-
آینه ...
یکشنبه 11 مهر 1395 17:12
اگر خواهان دیدار کسی هستی که میتواند هر موقعیت ناممکنی را فراهم کند و دور از حرفها و باورهای مردم به تو شادی بخشد درآینه بنگر و این واژه ی جادویی را بر زبان آور سلام؟ برگزیده از کتاب یادداشت های مرد فرزانه نویسنده: ریچارد باخ
-
تولدی از جنس مهر
یکشنبه 11 مهر 1395 17:10
تولدتون مبارک. خوب جا داره تولد دوستان مهری رو تبریک بگم و معذرت بخوام از دوستان شهریوری که تولدشونو تبریک نگفتم . نسیم عزیزم خاموش جان سپیده بانو تولدتون مبارک ایشالا امسال تولدتون همراه با یه تولد دوباره و شروع تازه باشه دعا می کنم خداوند بهتون سلامتی ارامش دل و بینایی دیده بده و کمکتون کنه که در لحظه حال زندگی کنید...
-
رابطه جنسی یا ذهنی
یکشنبه 11 مهر 1395 17:01
بهترین تعبیری که خوندم رابطه جنسی، قسمتی از رابطه جسمی است.می تواند آخرین حلقه عشق شخصی در یک رابطه کامل باشد. این زبانی است که کالبد فیزیکی در شرایط مناسب برای بیان عشق می شناسد. و این زمانی است که نیروی سکس طبیعی و آسوده است. اما در بیشتر افراد این نیرو در حالت طبیعی خود قرار ندارد. رابطه جنسی بیش از آنکه یک رابطه...
-
چشم زخم
پنجشنبه 25 شهریور 1395 11:51
و اما چشم زخم چیست؟ وقتی ما از درون حالمون خراب و از بیرون می خوایم نشون بدیم حالمون خوبه، نتیجه چیزی میشه به نام چشم زخم! به موضوع چشم زخم در دین مبین اسلام و در بعضی روایات بزرگان اشاراتی شده است . بخشی از این چشم زخم،از نظر علمی نیز بوسیلة سیاله مغناطیسی مخصوصی که از چشم بیرون میپرد،قابل توجیه میباشد، هر چند عوام...
-
;کیمیاگر
پنجشنبه 25 شهریور 1395 11:30
- جوان گفت :اما باده در شرع حرام است . کیمیاگر گفت : شر چیزی نیست که وارد دهان انسان میشود، چیزی است که ازآن خارج میشود . - کیمیااگر پاسخ داد ، زندگی زندگی را جذب می کند . - بی آنکه فهمیده باشی که عشق هیچ گاه انسانی را از دنبال مکردن افسانه شخصی اش باز نمی دارد ،اگر چنین شود به خاطر آن است که عشق تو ، عشق راستین...