دیشب ....
دیشب ...
نمیدونم چی بنویسم
انقدر بدنم بی حس بود و سرد بود
که فکر کردم مردم
تمام زندگی گذشتم مرور شد
حس اینکه روح از بدنم جدا شده
هنوز نمیدونم خواب بودم یا بیدار
امروز ...
بدنم سبک شده و سرم سنگین
به این فکر میکنم چقدر راحت ممکنه بمیرم
پس این همه درد و غم برای چیه
بسته ...زمان کوتاهه کوتاه ....
حدیثی بود به این مضمون که از امام علی پرسیدن که بین دنیا و زندگی کدوم یکیشو دوست داری؟ گفت زندگی رو . گفتن مگه یکی نیستن؟ گفتش نه ، تو زندگی میتونی لبخند رو به چهره ای بیاری و دنیاای رو تغییر بدی.
خلاصه مرگ که حقه و همه یه روز میریم ولی از زندگیمون باید لذت ببریم چه سختی ها و گردنه های بد و وحشتناک و بوران و کولاکش باشه و چه دشت های سرسبز و زیباش باشه. زندگی قشنگه و زیباست
مرسی
عالی بود