کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

دوستت دارم


تا حالا براتون پیش اومده که بعضی کتابا رو یه جور خاص دوست داشته باشید؟

( په نه په ..فقط واس تو پیش اومده ...والا ...)

جونم براتون بگه ..من همیشه دوست دارم کتابایی که برام خیلی خاص هستند...

وجودشون گره بخوره به یاد یه نفر...

یعنی دوست دارم اون کتابو هدیه بگیرم ... اینجوری هروقت کتاب باز می کنم

به اون فرد فکر می کنم ...همین جوری که از سطر به سطر کتاب لذت می برم

تو دلم لبخند می زنم و برای اون شخص دعا می کنم که همیشه وجودش پر از

آرامش باشه .

اینجوری یه کتاب خاص وجودش همراه با یادیه فرد خاص می شه.

  ادامه مطلب ...

هنوزم وقتی می خندی...



از پنجره ماه پیداست

و به قولی ماه بالای سر تنهاییست

هر از گاهی بهش نگاه می کنم و

شروع می کنم به تایپ کردن...

راستش چند روزه حال دلم اشوبه

انگار قرار یه اتفاقی بیوفته

ان شاءالله که خیره

چند روز آهنگ  دیگه دیره از تورج شعبانخانی گوش می دم .

تیکه تیکه ش کلی برام خاطره زنده میشه...


هنوزم چشمای تو مثل شبای پرستاره ست
هنوزم دیدن تو برام مثل عمر دوباره س

هنوزم وقتی می خندی دلم از شادی می لرزه
هنوزم با تو نشستن به همه دنیا می ارزه

اما افسوس تو رو خواستن دیگه دیره دیگه دیره

 اما افسوس که نخواستن دلم آروم نمی گیره نمی گیره