کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

هنوزم وقتی می خندی...



از پنجره ماه پیداست

و به قولی ماه بالای سر تنهاییست

هر از گاهی بهش نگاه می کنم و

شروع می کنم به تایپ کردن...

راستش چند روزه حال دلم اشوبه

انگار قرار یه اتفاقی بیوفته

ان شاءالله که خیره

چند روز آهنگ  دیگه دیره از تورج شعبانخانی گوش می دم .

تیکه تیکه ش کلی برام خاطره زنده میشه...


هنوزم چشمای تو مثل شبای پرستاره ست
هنوزم دیدن تو برام مثل عمر دوباره س

هنوزم وقتی می خندی دلم از شادی می لرزه
هنوزم با تو نشستن به همه دنیا می ارزه

اما افسوس تو رو خواستن دیگه دیره دیگه دیره

 اما افسوس که نخواستن دلم آروم نمی گیره نمی گیره



نظرات 2 + ارسال نظر
Baran دوشنبه 6 مرداد 1399 ساعت 08:21 https://haftaflakblue.blogsky.com/

بی بلا،
بی بلا،
بییییییییی بلاااااااااااااااااااااااااااااااا

Baran یکشنبه 5 مرداد 1399 ساعت 22:22

عزیزم،
عزییزم،
عزییییییییزم. . .

جانم ؟
جانم؟
جانم؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد