کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

آسمان

ابرها به آهستگی عبور می کردند از بالای سر شهر

آسمان می رفت تا رنگ تیره گرفتگی دل را به آبی بیکران بفروشد...

هواپیمایی برخلاف جهت ابرها در حرکت بود...

تیرگی و روشنی در مرزی خاکستری به هم آمیخته بودند...

چه آسمان تمیزی، در پی بارش باران شروع به دلربایی کرده است...

کاش پرنده ای بودم تا در این سفیدی بی کران ،

در این  آبی دریا گونه غرق می شدم.....

# کاکتوس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد