کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

پنجره


یک پنجره بود ،رو به درختی که باد آرامش را

 از برگ هایش ربوده بود...

یک پنجره بود ، رو به آسمانی که آبی تر از 

همیشه بودو ابرهایی سفیدتر از پنبه...


یک پنجره بود ،روبه خیابانی که هرزگاهی

 عبور ماشینی سکوت خیابان را به بازی

 عبور فرا می خواند...

یک پنجره بود ، روبه ساختمانی که مدت هاست

 پای رفتن ندارو و ساکنینی  دارد ساکت تر از 

موریان، هراز گاهی تنها صدای باز و بسته شدن

 دری ،سکوت مرگ بار ساختمان را می شکند ...

یک پنجره بود، روبه پرندگانی که آزاد می خواندند

 موسیقی زندگیشان را ...

یک پنجره بود...یه همدم ...برای زنی که در سکوت، 

از لابه لای کر کره های توری پرده ،نظاره می کرد هر 

انچه که بیرون از خودش جریان داشت را.

# کاکتوس

 ۹۸/۱/۲۱

نیلوفر


شاید پس از سال ها

 وقتی به کنار دریاچه ای رفتی 

و به حرمت دلربایی اب ،

کمی با دستانت مشغول نوازشش شدی

در گوشه ی خلوت این دریاچه ی پیر

نیلوفری سراز آب برون آورد و تو را نگاه کرد

شاید نگاه خیره تو و نگاه خیره نیلوفر درهم اثر کرد

شاید از گوشه ی چشمت

 قطره اشکی به حرمت روزگار پیشین ،

سکوت دریاچه را بشکند ...

شاید نیلوفر خیره به تو دوباره سر در لاک خود کند 

شاید بعد از این لحظه ی سنگین پر احساس

کسی از دور تو را صدا کند و تو باز راهی مسیر خود شوی

شاید یک لحظه مکث ،یک نگاه آخر و عبور...

شاید باز دریاچه بماند و نیلوفر و سکوتی ابدی 

شاید ...!!!

کاکتوس 

98/1/20


اسم

تا حالا شده 

اسمی ،یهو بی هوا بشنوی و بهم بریزی 

اول یه نشونه اومد ،بعد حرفت شد 

شاید توهم کمی دلتنگی

هرجاهستی 

پراز ارامش باشی عزیز

قطار سکوت

آمده بودیم ،بگوییم از ناگفته ها 

اما ...

زودتر از همیشه از راه رسید

قطار سکوت لبانمان.

# کاکتوس

تعبیر خواب

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.