به ماه نگاه می کنم و دستم را در برکه ی خیالاتم فرو می برم
چه دنیای عجیبیست دنیای خیال ، دنیای رویاهای بی پایان
همراه هر نوازش آب ،
خیالاتم هزار تکه می شود و از من دورتا سراپرده ی خواستن
بعد از هر سکون ، من خود را در پنجره ی خیال برکه می بینم
آیا برکه خیال مرا به سر دارد ؟
یا من خیال برکه را بر دوش می کشم ؟
پانوشت:
رویا
اشتباه شد
تایپ کرده بودم فکر کنم به سر دارد
اها
میگم
فکر کردم برکست ولی دلش دریاست خیال همه رو به سر داره
چشمک
فکر منم به سر دارد
ای بچه پرووووو
پس سراغ تو هم اومده
حسابشو میرسم