کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

کاکتوس

ازحدچو بشددردم درعشق سفر کردم / یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد(مولانا)

ناخوش!!!


بعضی روزها هست که وقتی از خواب پا میشی

یه حسه عجیبی داری !!!!

یه حسه دلتنگی ........یه حسه بغض ......

یه حسه خلسه .......

(مرد سر بر دیوار ، زن در خود تبعید )


  

بعضی روزا نمی دونی باید تو خونه بمونی یا نمونی...

 (شهر از خود بی خود )



نمی دونی باید با کسی حرف بزنی یا نزنی ...

(حرفی از جنس کشک )



نمی دونی باید تو آینه نگاه کنی یا نکنی...

 (ای خدای عالم چگونه باورم شد )



بعضی روزا می دونی یه بغضی چند روزی تو وجودته

که اگه تبدیل به اشک نشه ،تبدیل به خشمی میشه

که وجود دیگرانو در بر میگیره .....

(هر شب ما دلگیر،شب از فردا سیر،چشم شوری بی اشک)



بعضی روزا نمی دونی باید محبت دیگرانو باور کنی ،

یا ازشون فاصله بگیری به اندازه ی دریا

 (ما بهاریم وسط پاییزیم ،عاشقانه های حلق اویزیم )



بعضی روزا نمی دونی دلت می خواد اهنگ گوش

بدی یا نه..... (سازهای نا بلد )



بعضی روزا نمی دونی باید سراغی از دوستات بگیری

 یا باید بزاری تو دنیای خودشون ازاد باشن ....

(رفتی چه اسان نهادی دل مرا به زیر پا )



بعضی روزا دلت یه چندتا درخت قدیمی و یه نیمکت و

 یه سکوت می خواد ، اما حال رفتن تا پارکم نداری

(من از این دنیا چی می خوام ....)



بعضی روزا دلت می خواد کسی نباشه اما کسی باشه

( چه بالا و پایینی داره دنیا )



بعضی روزا از صبح یه مرگت هست اما

خودت نمی دونی چه مرگته

 (رخت چرک ناجور ، زخم باز ناسور )



*جمله های داخل پرانتز تیکه هایی

 که از اهنگ ها انتخاب شده .


پانوشت1:

برو تا اخر دنیا سفر کن

سفر کن تا دلت آروم بگیره

سفر مثل یه مرحم دلنشینه

نزار روحش توی دلت بمیره

قمیشی


پانوشت2:

بیا یادم بده پروازو با دستات

اهنگ

بیا بازم مسیح و آرش AP

نظرات 4 + ارسال نظر
خسرو پنج‌شنبه 17 دی 1394 ساعت 18:54

. درود . زیباترین گل خار دار جهان !!! . عبرت بگیر از
. رفتن من . . ببین دوستان . چه اصراری . . که بر گردم !!
. آنوقت که بودم . . شما . ماهی یک بار می آمدی . .
. و همین دوست مشترکمان [ ماهی سیاه کوچولو ]
. هم . . . حالا قول بدهید . . هر دو نفر !!!! . که اگر
. آمدم . . هر روز برایم نظر بنویسید !!!! .
. یه وقت دیدی بعد از 120 سال پاک رفتم !!!!!!! .
. گفته باشمااااا .

درود بر خسرو شیرین سخنان که جدیدا بی سخن مانده اید
عبرت از رفتن شما ...من خیلی وقت پیش عبرت گرفتم جانم
دوستان برای یه روز و نهایت دو روز اصرار میکنند و بعد فراموشی و خداحافظی ....
ایشالا که تشریف میوری و این دم عیدی و خرابی اقتصاد و این حرفا منم همون ماهی یه بار مزاحمتان می شوم ...ایا شنیده اید دوری و دوستی؟
در مورد ماهی هم باید به خودش بگید
ایشالا بعد 120 سال اما مواظب باشید در همین دو روز دنیا پاک نشوید
خوشحال شدم تشریف اوردید
گویا گاهی دلمان برایتان تنگ می شود
هرجا هستید موفق باشید

Amir پنج‌شنبه 17 دی 1394 ساعت 08:45

راستی این سپیده بانو چرا در وبلاگشو تخته کرد؟

این سوال برای خیلی وقت قبله امیر خان
به هر حال نمیدونم

Amir پنج‌شنبه 17 دی 1394 ساعت 08:43

سلام بر کاکتوسی ": )

چطوری ؟
پستت تناقض داشت یعنی همون حس و حالی که ما ادما هم گاهی تو زندگیمون دارم

سلام بر اقا امیر گرامی غایب از نظر ها
خوبم
درسته

ما از این دنیا چی میخایم؟

شاید خودمونو از دنیا می خوایم
ﮔﺎﻫﯽ ﯾﮏ ﺭﻓﺘﻦ...
ﺗﻤﺎﻣﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ..
ﻭﺗﻮ ﺗﺎ ﺍﺧﺮ ﻋﻤﺮ..
ﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯼ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد