ممنون از شما عزیز دلم❤
والا اسم مجازیم مادر بود،که یک دوستی از مهاباد،گفتن،میشه اسم تون الهه ؟یا باران باشه؟واین شد ،ما باران شدیم.وبعد یک سری دوستان،که منو مادرمیشناختن،گیج شدن و
این شد که یکی شون وبلاگ رو واسم تاسیس کردو
شدیم مادرباران.بعد اومدن گفتن،تو مادرِ بارانی؟یعنی ابری؟
عرض کردم،بله،من ابرارغوانی ام و
مادرباران و
همسرمم رعد برقِ<--
گفتن،الهی تو بمیری دختر
ببخشید،عذرمیخام بابت گذافه گویی هام...
والا قرار بود اسمم راستکیم بهاره باشه.منتهی بین پدر و
دوست دخترش سر مهریه اختلاف بوجود میادو...
ویک روز که عمه ام رفته بود روضه مادرم رو میبینه و
پدر پسند میکنه و
معنی اسمم میشه،زن کوچک والامقامالبته سمیعه و سومی وماجان ولوسیمی و...خلاصه هرکسی هرچی دلش خواست صدام میکنن
ممنون ،خیلی ممنون بابت تحمل مخاطبی پرچونه ای چون من
کاکتوس و
کاکتوس ها رو دوست دارممنو یادِ این غزلِ ،آن نیاز مریمی بود... واین بیت؛آب کم جو تشنگی آور بدست ،تا بجوشد آب از بالاو پست
خلاصه اینکه،تی بلامیسر کاکتوس جان
چقدر جالب بود مخصوصا همسرم رعد و برق چه اسم های باحالی از ماجان خیلی خوشم اومد معلومه خیلی شیطون هستید خجالت کشیدم بالاخره یکی پیدا شد کاکتوس دوست داشته باشه تی فدا
ان شاءالله که دل تون خیلی یهویی واشه و
خوش خوشان تون باشه...آمین
امیییین گاهی حس و حال خوب ادمایی هستن که یهویی میان تو لحظه هات و حسای خوب برات میارم ممنون باران خانوم البته نمیدونم اسمتون بارانه یا اسم مجازی یا مادر باران
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
فداتون بشم.❤
خدارحمت کنه،گلچین گیلانی رو.ایشان فرمودن،برق چون شمیر بران،پاره میکرد ابرهارا،تندر دیوانه غران
مشت میزد ابرها را.
والا خجالت و
منِ شیطونِ درحد گودزیلا باید بکشم.
ممنون از لطف تون،باحالی از خودتونه❤
بله،دوستتون و
دوستشون دارم
خودا نوکنه؛تی جانِ قُربان
خدا نکنه
بله ،عجب شعری .یادش بخیر
سلام
پیشاپیش سال جدید رو به شما تبریک میگم و امیدوارم سال جدید ، سالی پر از خیر و برکت و سرشار از موفقیت برای شما باشه.
عیدتون میارک
سلام
ممنونم
امیدوارم سالی پر از ارامش و موفقیت پیش رو داشته باشید
ممنون از شما عزیز دلم❤
والا اسم مجازیم مادر بود،که یک دوستی از مهاباد،گفتن،میشه اسم تون الهه ؟یا باران باشه؟واین شد ،ما باران شدیم.وبعد یک سری دوستان،که منو مادرمیشناختن،گیج شدن و
این شد که یکی شون وبلاگ رو واسم تاسیس کردو
شدیم مادرباران.بعد اومدن گفتن،تو مادرِ بارانی؟یعنی ابری؟
عرض کردم،بله،من ابرارغوانی ام و
مادرباران و
همسرمم رعد برقِ<--
گفتن،الهی تو بمیری دختر
ببخشید،عذرمیخام بابت گذافه گویی هام...
والا قرار بود اسمم راستکیم بهاره باشه.منتهی بین پدر و
دوست دخترش سر مهریه اختلاف بوجود میادو...
ویک روز که عمه ام رفته بود روضه مادرم رو میبینه و
پدر پسند میکنه و
معنی اسمم میشه،زن کوچک والامقامالبته سمیعه و سومی وماجان ولوسیمی و...خلاصه هرکسی هرچی دلش خواست صدام میکنن
ممنون ،خیلی ممنون بابت تحمل مخاطبی پرچونه ای چون من
کاکتوس و
کاکتوس ها رو دوست دارممنو یادِ این غزلِ ،آن نیاز مریمی بود... واین بیت؛آب کم جو تشنگی آور بدست ،تا بجوشد آب از بالاو پست
خلاصه اینکه،تی بلامیسر کاکتوس جان
چقدر جالب بود
مخصوصا همسرم رعد و برق
چه اسم های باحالی
از ماجان خیلی خوشم اومد
معلومه خیلی شیطون هستید
خجالت کشیدم
بالاخره یکی پیدا شد کاکتوس دوست داشته باشه
تی فدا
ان شاءالله که دل تون خیلی یهویی واشه و
خوش خوشان تون باشه...آمین
امیییین
گاهی حس و حال خوب
ادمایی هستن که یهویی میان تو لحظه هات و حسای خوب برات میارم
ممنون باران خانوم
البته نمیدونم اسمتون بارانه یا اسم مجازی یا مادر باران