دنیای رنگی رنگی
از این عکسا خیلی دوست دارم، دنیای رنگ و قطره ها
تو مسابقه عکاسی دانشگاه شرکت کردم
خیلی دوست دارم عکسم انتخاب بشه
به خاطر جایزه نیست ،یه جورایی انتخابش بهم نشون میده
تو عکاسی پیشرفت کردم ...
تا ببینیم چی پیش میاد، این عکسی که واسه مسابقه فرستادم
اولین عکسی که استادم بالاخره ازش خوشش اومد
وقتی بهم گفت باریکلا
انگار دنیا رو بهم دادن
دلم می خواست بغلش کنمو محکم ببوسمش
توپولوی دوست داشتنی من
خوب جونم براتون بگه (دیالوگ ثابت شده انگار) خخخخ
داشتم می گفتم ، از سفر که برگشتم می خواستم برم
تو حیاط که یهو دیدم یه پروانه خودشو می زنه به پنجره
که بره بیرون ، تعجب کردم که چطور وارد خونه شده
ما که نبودیم خونه، در باز کردم و رفت بیرون
رفتم سراغ حسن یوسف که برگاش چندتایی افتاده بود
که یهو ....
نمیدونم چرا هر وقت که می خوام شروع کنم به نوشتن اینجا
بغض و خاطره اعصابمو بهم می ریزه
شاید چون یادت میوفتم
یاد روزای اولی که شروع کردم به وبلاگ نویسی و ....
بگذریم
انگار دیگه نمی تونم برات شعر بنویسم ،شایدم برای همین که
نمی نویسم و خیلی چیزای دیگه
خرس مهربون و لاغری خان فکر زیادی برام ممنوع کردن
میگن باید خیلی چیزا تغییر کنه
تو این مدت پوستمو کندن لامصبا
بازم بگذریم
این شعر خیلی وقت پیش ، یه صبح بارونی برات نوشتم
ادامه مطلب ...
از صبح سوزنم رو اهنگ ناب ،علی پهلوان گیر کرده
خیلی اروم و دلنشینه ،با جملات ناب
پلی پشت سر هم این اهنگ
زیر بارون و کمی ورزش باستانی
دیروز بشوره و ببره
مثل توست هرانچه ناب
مثل گیسویی پر پیچ و تاب
مثل اغوشه پایان دلواپسی
مثل لبخند وقتی که از راه می رسی
مثل تو برای من
این روزا خیلی ندارمت
میفهمی
خیلی ندارمت .
کاش هیچ وقت شروع نمی کردم تغییر کنم
همون کاکتوس می موندم تا تموم بشه این زندگی